کتاب های عتیقه توی قفسه‌ای در زیرزمین تنگ و نمناک: بهشت کتابخورها کجاست؟

کتاب
زنده‌شدن خاطرات

کتاب قدیمی بوی سحرآمیزی دارد. شنیدم اختلال کتاب خوری را بر اساس شدت واکنش بیمار به بوی کتابهای عتیقه ارزیابی می‌کنند. خودم هم باید اعتراف کنم، حتی با بو کشیدن یک جلد از ترجمه کتاب ‌های کارلوس کاستاندا به فارسی چاپ 1365 سرمست می‌شوم.

این کتاب‌ های لبه‌زرد دیگر مناسب ورق‌زدن نیستند، فقط در حد یکی‌دوتا پک‌زدن از بغل و زنده‌شدن خاطرات و گرامیداشت نسخه‌های الکترونیک.

همین الان اعتیادم را یکبار دیگر روی کتابی که هفتۀ پیش خریدم امتحان کردم، بوی کاغذ خالی می‌دهد. پس قضیۀ این کتابهای عتیقه واقعاً چیست؟ معجون کاغذ پنجاه‌ساله، جلد چرمی ترک‌خورده و دیوارهای مرطوب انباری. به تعداد همه انسان‌ها راه هست برای رسیدن به خدا.

باده هرچه کهنه‌تر بهتر

مواد تشکیل‌دهنده کتابهای قدیمی در واقع ترکیبات پلیمری دارند که به مرور زمان با هم واکنش شیمیایی می‌دهند؛ کاغذ، جوهر، چسب صحافی همگی به غلظت این جام خوشبو اضافه می‌کنند. اینجاست که شاعر فلسفی می‌گوید: «باده هرچه کهنه‌تر بهتر»

زیاد وارد مباحث علمی نمی‌شوم، ولی سلولز و لیگنین از موجودات زنده برداشت شده‌اند و داخل تابوت قفسه در حال تجزیه هستند، پس باید گفت این رایحۀ مرگ تدریجی کتاب است!

حالا هی بو بکشید، کتاب بوکش‌ها!

تا دیر نشده امانت بدهید، ابدی.

مطالب مرتبط:

کتاب ها و نویسنده های کسل کننده; من اینطوری کتابخوانی میکنم

کتابخوانی در ده گام; من اینطوری از خواندن کتاب لذت میبرم