شعر تا چه اندازه ترجمهناپذیر است؟
ترجمه شکل و محتوای شعر یا ترانه منظوم همیشه پرزحمتترین وظیفهای است که به مترجمان حرفهای سپرده میشود. دهههاست که دانشگاهیان و پژوهشگران در حوزه مطالعات ترجمه و بطور خاص ترجمه ادبی درباره ترجمهناپذیری این سبک از آثار نوشتاری مباحثه میکنند. آیا شعر در آسیاب ترجمه گم میشود؟
در مورد ترجمهناپذیری شعر، بطور عمده، دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی کلگرا و دیگری جزءگرا. در رویکرد اول، کلگرایان باور دارند که خصوصیتهای جهانشمول زبانها از ترجمهپذیری شعر حمایت میکند. در مقابل، جزءگرایان مدعی هستند که هر اجتماعی برای خودش واقعیت را بطور خاصی درک و تفسیر میکند و همین ترجمهپذیری شعر را به چالش میکشد.
آسیاب ادبی
در این مطلب قرارست نمونههایی از شعر ترجمهشده از فارسی به انگلیسی را نشان دهیم و اینکه تا چه اندازه میتوان محتوا و شکل را باهم منتقل کرد. در متون دانشگاهی، کتفورد میان دو نوع ترجمهناپذیری متن تمایز قائل میشود:
یکی زبانی و دیگری فرهنگی. ترجمهناپذیری زبانشناختی به دشواریهای مربوط به یافتن جایگزین لغوی یا دستوری مناسب اشاره میکند. در مقابل، ترجمهناپذیری فرهنگی زمانی رخ میدهد که عنصری فرهنگی در یک زبان در دیگری وجود ندارد.
هر دو نوع ترجمهناپذیری یکجا در آثار منظوم مانند شعر ظاهر میشوند، بهخصوص زمانی که محتوا و شکل اثر بهشدت از حالت عادی زبانی و فرهنگی مبدأ فاصله میگیرد. بطور کلی، زبان شعرگونه از لحاظ واژگانی، آواشناختی، معنایی، صرف و نحو با زبان رایج فرق میکند. در ادامه به بررسی جزئیات چند نوع انحراف از زبان عادی میپردازیم.
انحراف واژگانی
شاعران تلاش میکنند از حصارهای زبان فراتر بروند تا حوزههای تازهای از تجربه را کاوش کنند و به مخاطب بفهمانند. شاعر طوری قواعد عرفی زبان را میشکند که اندیشههای خود را همگام با ساختار مصراعها، قافیهها و آرایههای ادبی نظم و ترتیب دهد. البته انحراف واژگانی در اینجا به معنای زیر پا گذاشتن قواعد کلی نیست، بلکه به «بازیِ قانونی» با ساختمان، ریشه و مخلوط واژگان اشاره میکند.
دو تا دستام دو تا چاقوی بیدسته، دو تا قفل بزرگِ دست و پا بسته – (حسین صفا)
انحراف نحوی
در این حالت، شاعر اهمیتی به قواعد موجود برای جملهبندی و ویژگیهای دستوری زبان نمیدهد. معمولاً دو نوع انحراف نحوی هنگام ترجمه شعر رخ میدهد؛ یکی در مورد ساختار سطحی و دیگری ساختار عمیق. در تخطی از ساختار عادی زبان، هیچ تأثیری بنیادی بر میزان درک مخاطب از اثر نمیگذارد. در نمونههای انگلیسی میتوان به عنوان شعری از از دایلان توماس اشاره کرد: A grief ago
از سوی دیگر، تخطی از ساختار عمیق یعنی جابهجا کردن واژههایی از یک جایگاه زبانی خاص با واژهای دیگر از جایگاه دیگر.
اندکی راه چو میپیماید، میکند فکر که میبینید خواب – (سهراب سپهری)
انحراف آوایی
این نوع انحراف زمانی در شعرنویسی ضروری میشود که صداها یا طرز تلفظ واژهای خاص برای حفظ ضربآهنگ یا قافیهها طوری دیگری چیده میشود.
چه گفت آن سراینده سالخورد، چو اندرز نوشین روان یاد کُرد – (فردوسی)
انحراف نگارشی
در این حالت، شاعر از قواعد نگارشی سرپیچی میکند؛ یعنی طول مصراعها را متفاوت تنظیم میکند و به شکل املایی رسمی اهمیت نمیدهد.
مثال:
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست، راه هزار چاره گر از چار سو ببست – (حافظ)
انحراف معنایی
در این عامل دشواری برای ترجمه شعر، یک عنصر غیرمنطقی در متن ظاهر میشود.
برای تشنگیهام یه کم سراب بیار – (حسین صفا)
انحراف زمانی
امکان دارد شاعر از واژهها یا ساختارهای کهن برای جملهبندی استفاده کند تا به ارزش زیباییشناختی اثر افزوده شود. در این وضعیت، مشخص نیست آیا زبان مقصد برای ترجمه دارای محتوا در همان دوره تاریخی هست یا نه.
جمعبندی
زبان شعرگونه باید سرشار از انحرافهای غریب در زبان رایج باشد. به همین دلیل، ترجمه آرایههای ادبی مانند تشبیه، استعاره، ایهام و جناس تام سختترین وظیفهای است که میتوان به مترجم سپرد. ترجمهناپذیری شعر و متن منظوم اغلب زمانی احساس میشود که واژگان و اندیشههایش به دورههای بسیار دور برمیگردد. به گفته باسنت (2002)، «بزرگترین مسئله هنگام ترجمه متنی باستانی فقط این نیست که شاعر و همعصرانش درگذشتهاند، بلکه اهمیت آن اثر در جهانی کنونی است که درگذشته است!»
بسیاری از افراد حرفهای که شعر را ترجمهناپذیر میبینند اعتقاد دارند که جوهرۀ اثر در زبان مقصد از بین میرود. شعر تنها برای مردم زبان خودش لذتبخش است زیرا در تنگنای اختلافهای فرهنگی و واژگانی اسیر شده است. اگر قطعه شعری ترجمه شود، تمام موسیقی، قافیه و ساختار موزونش در زبان دیگر ناپدید میشود.
با این حال، مترجمان حرفهای هم وجود دارند که تسلط بالایی به قالبهای ادبی زبانهای مبدأ و مقصد دارند. با تکیه بر فنون ادبیات قیاسی و ذوق هنری، این گروه دست به بازآفرینی متون شعرگونه میزنند. شاید این خیانتبارترین سطح از دنیای ترجمه نوشتاری باشد، چون محصولش اغلب از سوی شاعر پذیرفتنی یا حتی فهمیدنی نیست!
نسخهبرداری از این مطلب همراه با ذکر منبع مانعی ندارد.