روانشناسی که می گوید والدینِ بچه های تابآور و موفق این هفت عادت را در خود پرورش می دهند:
“بله، بعضی از این عادتها مقداری سختگیرانه هستند”
انسان ها قرار نیست در هر جنبه ای باهم برابر باشند. افراد خاصی هستند که در حوزۀ تخصصی خود به تسلطی بیهمتا رسیده اند و من اسمشان را می گذارم “استثنایی ها” به عبارت ساده تر، این افراد 1% از 1% موفق ترین مردمان دنیا را تشکیل می دهند.
برخی نمونه ها شامل نوآورانی مانند ایلان ماسک و جف بیزوس، ورزشکارانی مانند مایکل جوردن و سیرینا ویلیامز و موسیقیدانانی مانند موتسارت و بتهوون می شود. یا شاید هم جزو آدمهایی باشند که شما هرگز نامشان را نشنیده اید، کسانی که داروهایی نجاتبخش اختراع کردند یا به خاطر پیشبرد دانش بشری بطور بنیادی جایزه نوبل برنده شدند.
در بیشتر موارد، والدین این افراد تأثیر شگرفی در ایجاد محیط مساعد برای پیشرفت گذاشتند.
بر پایۀ یافته های پژوهشی و مطالعات علمی، در اینجا به هفت ویژگی (که بعضی ها سختگیرانه هستند) می پردازیم که والدینِ بچه های استثنایی از لحاظ تابآوری و موفقیت همیشه در خود پرورش می دهند:
1. آنها بچه هایشان را وادار می کنند که تا لبۀ مرز قوت هایشان پیشروی کنند
نابغۀ نروژی شطرنج مگنوس کارلسِن در خردسالی توانایی بینظیری برای حل باحوصلۀ معماها و جورچین های پیچیده نشان می داد. پدر کارلسن اعتقاد داشت که این مهارتها به درد شطرنج می خورند، بنابراین او را خیلی زود با این بازی آشنا کرد.
کارلسن سرانجام آنقدر آینده ای نویدبخش از خود به نمایش گذاشت که والدینش تصمیم گرفتند بتدریج او را وارد مسابقات حرفه ای شطرنج کنند. آنها مجموعه ای از مهارت های مرتبط را در پسرشان شناسایی کردند و سپس او را تشویق کردند فعالیتی را ادامه دهد که از لبۀ مرز قوت هایش فراتر برود.
هر کودکی در برخی زمینه ها با مهارت های پیشرفته تری نسبت به بقیه به دنیا می آید. بچه شما شاید دارای هوش فضایی باشد، مانند توانایی اندیشیدن بصورت انتزاعی و در ابعاد چندگانه. یا شاید در ریاضی بااستعداد باشند و بتوانند مسائل را بطور منطقی حل کنند یا مشکلات را بصورت علمی بررسی کنند.
پس همواره به گنجایش های طبیعی کودکان چشم بدوزید و کمک کنید استعدادهای ذاتی هر چه زودتر شکوفا شود.
2. آنها پیوند میان سختکوشی و پیامدهای خارقالعاده را به بچه هایشان نمایش می دهند
والدین بچه های استثنایی برای الگوسازی ابتدا سالهای متمادی زندگی را وقف بهبود و پیشرفت در حرفه خود می کنند، و مطمئن می شوند که بچه هایشان دارند به این تلاش ها توجه می کنند.
بیل گیتس بنیانگذار شرکت مایکروسافت در مطلبی که روی وبلاگ شخصی خود در سال 2020 منتشر کرد، به توصیف اخلاق حرفه ای پدرش پرداخت. ما نسخه فارسی آن را به زودی در وبلاگ راوشید قرار خواهیم داد. بیل گیتس می نویسد: “او یکی از سختکوشترین و محترمترین وکلای سیاتل بود، و همینطور یکی از مدیران امور شهروندی در منطقه زندگی ما. او در مورد یادگیری بسیار جدی بود، درست مثل یک قاضی مصمم.”
پدر آقای گیتس به بچه هایش آموزش می داد که چطور برای افتخارآفرینی باید زحمت بکشند. پس به بچه هایتان نشان دهید که سختکوشی به ثمر خواهد نشست و هیچ موهبتی فقط خدادادی نیست و هیچ میانبری برای دستیابی به اهدافشان مفید نخواهد بود.
3. آنها فرهنگی سرشار از کوشش و تعالی ایجاد می کنند
در سال 2017، گروهی از پژوهشگران بریتانیایی به بررسی تفاوتهای میان ورزشکاران نخبه و ورزشکاران فرانخبه پرداختند. البته تمام بازیکن های حاضر در لیگ بسکتبال آمریکا نخبه هستند، اما خب مایکل جردن یا لِبرون جیمز یا کوبی برایانت که دستاوردهای بارزتری دارند بیشتر از بقیه به چشم می آیند.
پژوهشگران دریافتند که اکثر ورزشکاران فرانخبه در محیط هایی رشد کرده بودند که والدین برایشان فرهنگی سرشار از کوشش و پشتکار فراهم آورده بودند. آنها در خانه هایی بزرگ شده بودند که تعالی و شکافتن مرزها همیشه از والدین انتظار می رفت، نه اینکه تنها آرزو کنند.
برای مثال، موفقیت خارقالعادۀ ونوس و سیرینا ویلیامز در زمین تنیس تحت تأثیر محیطی مشترک بود که امکان پیشرفت و درخشش را فراهم میکرد. صعود این دو بازیکن به قله های این رشته ورزشی مدیون پدرشان ریچارد بود. او یک برنامۀ 78صفحهای مفصل برای رسیدن دخترانش به صدر جدول تنیس دنیا نوشت.
او انتظارهایش را زودتر از موعد برای بچه هایش مشخص کرد؛ خواهرانِ ویلیامز حتی به پنج سالگی هم نرسیده بودند که پدرشان طومار پیشرفت را روی میز پهن کرد. اما خب در نهایت توانست پربازده ترین قهرمانان تاریخ تنیس را شکل دهد.
4. آنها اعتماد به نفس را در بچه ها تشویق می کنند
کمک به کودکان برای پرورش اعتماد به خود می تواند بعدها در مراحل مهم زندگی تفاوت چشمگیری ایجاد کند. اینطوری تشویق می شوند که رویاهای بزرگ در سر بپرورانند و به هیچ وجه پس از خوردن به موانع سهمگین دست از خواسته هایشان نکشند.
حتی در دوران کودکی نیز استثنایی ترین افراد همواره باور داشتند که موفقیت های درخشان در نزدیکی شان قرار دارد و آروزی دور و درازی نیست که بطور انحصاری در دسترس بازیگران و شخصیت های مشهور تلویزیون باشد یا کسانی که اخبار درباره شان حرف می زند.
وقتی والدین اعتماد به نفس را تقویت می کنند (به جای گله کردن و ناامید کردن آنها در برابر هر شکستی)، بچه ها به احتمال بیشتری در بالاترین سطح ممکن خود عمل می کنند و ذهنیتی پیدا می کنند که سرانجام به قله های کامیابی منتهی می گردد.
این نوع اطمینان به خود یا در واقع همان باور راسخ به اینکه می توان بهترین بود، شاهکلید دروازه های تعالی محسوب می شود.
5. آنها هنگام شنیدن سوال از بچه هایشان بردباری پیشه می کنند
والدین موفق ترین افراد همیشه یادگیری مطالب جدید را در اولویت قرار می دهند. و از آنجا که به بچه هایشان می آموزند حس کنجکاوی را در آغوش بگیرند، یک خصوصیت که بطور جدی در خود پرورش می دهند پاسخگویی به سوال های بچه هاست.
من تاکنون با چندین نابغه نوبل مصاحبه کرده ام و تقریباً همه آنها حتی در مراحل بعدی زندگی شان به خاطر آوردند که والدین شان همیشه صبورانه سعی می کردند به هر سوالی که می پرسیدند جواب دهند. زمانی که والدین هیچ جواب فوری در چنته نداشتند، به بچه هایشان می آموختند که چطور به دنبال جواب درست بگردند و اغلب همراه با یکدیگر به جستجو می پرداختند.
والدین آنها همچنین در مورد یافتن بهترین مربیان و آموزگاران بسیار حساس و ریزبین بودند، چون این می توانست پشتیبانیِ عاطفی افزوده را برای رشد ذهنی و گسترش مهارت ها فراهم کند.
6. آنها تخصصگرایی زودهنگام را در بچه ها تقویت می کنند.
والدین اغلب با این مسئله روبرو می شوند که آیا باید رویکرد تخصصگرایانه را در پیش بگیرند و فرزندانشان را برای تخصص در یک فعالیت ویژه که ظرفیت بالایی از خود نشان می دهند ترغیب کنند یا اینکه رویکرد کلنگرانه را در پیش بگیرند و فرزندانشان را در معرض فعالیت های چندگانه مانند والیبال، پیانو، ریاضی و غیره قرار دهند تا برای تخصص اصلی آمادگی عمومی کسب کنند.
اغلب والدین دومی را انتخاب می کنند، ولی والدین بچه های استثنایی گزینه اولی را ترجیح می دهند.
تخصصگرایی زودهنگام بدین معنا نیست که کودک دیگر مشغول فعالیت های دیگر نمی شود، شاید برای سرگرمی یا حتی پرورش مهارت های افزوده. بلکه معنایش اینست که کودکان فعالیتی را ادامه می دهند که متعهد می شوند زحمت و پشتکار لازم را برای رسیدن به بهترین حالت آن به کار بگیرند.
ذهنیت پدر و مادر اینست که هر چه زودتر بچه هایشان را تشویق کنند که اصول و مبانی رشته ای خاص را بیاموزد که آینده اش نویدبخش تر به نظر می رسد، مسیر پیشرفت به سوی مهارت های ظریف هموارتر خواهد شد. همینطور وقتی بچه ها مهارت های پیشرفته را زودتر پرورش می دهند، سریع تر به مهارت های درجه یک رشته ویژۀ خود تسلط پیدا می کنند. در نهایت هر چه سریع تر چنین مهارت های درجه یک را کسب کنند، به احتمال قوی تری به سطح نادری می رسند که نیازمند شایستگی بیهمتا است.
7. آنها رقابت و خودسازی را ترغیب می کنند
بسیاری از استثنایی هایی که من بررسی و مصاحبه کردم در محیطی رشد پیدا کردند که بطور مداوم در معرض رقابت بود.
خصوصیت رقابتپذیری در سنین پایین حتی در فعالیت های خرد مانند بازی های رومیزی یا حتی مسابقۀ “هر کی زودتر بتونه اتاقش رو تمیز کنه” می تواند بچه ها را در معرض تنش و فشار ضروری برای بردن جایزه های واقعی در مراحل بعدی زندگی قرار دهد.
اما والدین همچنین به بچه ها می آموزند که نباید ارزش را قربانی رقابت و نتیجۀ مسابقه کنند، و اینکه استثنایی بودن فراتر از فقط کسب امتیاز و جایزه است. اگر تنها برروی نتایج خیره بمانیم و نه خودسازی و بهبود، آنگاه به احتمال بسیار ضعیفی قادر خواهیم بود در رشته تخصصی خود چیره شویم.