کتابخوانی در ده گام – من اینطوری از خواندن کتاب لذت میبرم
از لحاظ علمی اثبات شده که مطالعه کتاب باعث گسترش دایره واژگان زبانی، موفقیت تحصیلی، قدرت خیالپردازی و حتی در نهایت رضایت از زندگی میشود. شوربختانه، هر کسی از کتابخوانی لذت نمیبرد. من این فعالیت را برای خودم اینطوری سرگرمکننده کردم:
گام 1
کتاب مناسب را انتخاب میکنم. اول فکر میکنم که ژانر مورد علاقهام چیست؟ اگر کسی کیک شکلاتی دوست نداشته باشد، معنیش این نیست که اصلاً هیچ نوع کیکی دوست ندارد. پس خواندن کتابی که دوست داشته باشید بطور کلی روی اشتیاق شما به مطالعه تأثیر میگذارد.
گام 2
از دوستان و اعضای خانواده میپرسم که چه کتابهایی دوست دارند. اینطوری کمکم با انواع مختلف کتاب بیشتر آشنا میشوم و تاحدودی میفهمم کجا باید دنبال کتاب بگردید. همچنین از این افراد درباره تجربه مطالعه میپرسم، چه خصوصیتی از کتاب را دوست داشتند و چرا.
گام 3
کتاب هایی میخوانم که فیلمهای محبوبم از روی آنها اقتباس شدهاند. در خیلی از مواقع، فیلمها بر مبنای یک کتاب پرفروش ساخته میشوند و از آنجایی که نسخه سینمایی بیش از اندازه کوتاه و مختصر میشود، با خواندن خود کتاب میتوانم از جزئیات بیشتری لذت ببرم
گام 4
مکان راحتتری برای مطالعه پیدا میکنم. وقتی تنم شروع به خارش یا درد کند، یا سر و صدا زیاد باشد، کتابخوانی کیف نخواهد داشت. پس یک کنج دنج و ساکت پیدا میکنم تا روی کتاب تمرکز کنم.
گام 5
لم میدهم. قبل از خواندن هر کتاب چند تا نفس عمیق میکشم و یک لیوان نوشیدنی گرم نزدیکم میگذارم. تن آسوده بهترین حالت برای لذت بردن از خیلی فعالیتهاست و کتابخوانی از این قضیه مستثنی نیست. اگر نتوانم جای آرامی پیدا کنم، به گوشه حیاط میروم یا روی دورترین نیمکت پارک مینشینم. کتابخوانی در محیط باز و هوای تازه حرف ندارد!
گام 6
باید مطالبی که داخل کتاب میخوانم درک کنم. برای این کار، سطح مطالعه مناسب را انتخاب میکنم. وقتی واژهها و مفاهیم کتابی برایم گنگ باشد، مطالعه بهشدت کسلکننده و کلافهکننده خواهد شد. البته راههایی برای لذتبردن از این جور کتاب ها هست که بعداً در اینجا به اشتراک میگذارم.
گام 7
با روایت پیوند برقرار میکنم. هر وقت داستانی یا مطلبی روایتگونه میخوانم، از خودم میپرسم هر کدام از شخصیتها از انجام چه کاری خوشش میآید. فعالیتها، استعدادها، نقاط ضعف و قوتش را با مال خودم مقایسه میکنم. باهاش همزادپنداری میکنم و نگاه میکنم تا ببینم آیا امکان دارد خصوصیت های شخصیتی را در داستان تغییر دهم یا نه.
گام 8
خواندن هر کتاب را تبدیل به خوشگذرانی میکنم، درسی، غیردرسی. اگر متوجه بشوم که مجبور شدم کتاب بخوانم، ترکش میکنم. هر کتاب خستهکننده درباره موضوعی جذاب را کنار میگذارم. گزینهها فراوان اما زمان نادر!
گاهی کتابهای علمی/مستند را میبندم و مستقیم به کتابخانه میروم، دنبال کتابی درباره همان موضوع اما به سبک ادبیات داستانی میگردم. اینطوری مفاهیم را راحتتر هضم میکنم و برای سطح بالاتری از مطالعه آماده میشوم.
گام 9
برای کتابخوانی حتماً برنامهریزی زمانی میکنم. وقتی همه مشغلههای زندگی را برروی ساعت متعادل کنم، حداقل روزی یک ساعت وقت برای مطالعه باقی میماند. اگر برای این کار وقت پیدا نکنید، هرگز طعم خوش کتابخوانی را نخواهید چشید!
گام 10
هدفگذاری میکنم. در ابتداییترین سطح، سعی میکنم به مدت یک هفته روزی دستکم یک صفحه از کتابی کوتاه را بخوانم. سپس خودم را به روزی دو صفحه به چالش میکشم. همینطوری ادامه میدهم تا امروز حتی به روزی یک کتاب داستان 250 صفحهای برسم.
نسخهبرداری از این مطلب با ذکر منبع مانعی ندارد.