کتاب غریزه قدرت اراده نوشتۀ کلی مکگانیکال – 15 کتاب که فکر آدم را بازتر میکنند
🔷
“وقتی ذهن انسان مشغول باشد، واکنشهای غریزی هستند که انتخابها را هدایت می کنند، نه هدفهای بلندمدت و منافع شخصی.”
💡 سهشنبههای راوشید با 15 + 15 کتاب که فکر آدم را بازتر میکنند اما کنج برخی قفسهها خاک میخورند، 15 تای اول ناداستان، 15 تای دوم داستان 💡
11) کتاب غریزه قدرت اراده نوشتۀ کلی مکگانیکال
▶ جامعۀ امروزی با تمام عواملی که برای حواسپرتی انسان و تحریک ذهنش ایجاد میکند، هیچ کمکی نمیکند.
باباشیف استاد بازاریابی در دانشکده کسبوکار اسشتنفورد در پژوهشهای اخیر خود نشان داده کسانی که حواسشان خیلی راحت پرت میشود به احتمال قویتری در برابر وسوسههای محیط پیرامون تسلیم میشوند.
برای مثال، دانشجویانی که سعی میکنند شماره تلفنی را به یاد بیاورند و نمیتوانند، به احتمال بیشتری میل دارند در فروشگاه زنجیره ای شکلات را بردارند و میوه را نادیده بگیرند.
خریداران حواسپرت در مقابل پیشنهادهای شگفتانگیز و تخفیف های درشت داخل فروشگاه آسیبپذیرتر هستند و احتمالش بیشتر است همراه با اقلامی به خانه برگردند که اصلاً در فهرست خریدشان نبوده است.
وقتی ذهن انسان مشغول باشد، واکنشهای غریزی هستند که انتخابها را هدایت می کنند، نه هدفهای بلندمدت و منافع شخصی. ◀
⭐⭐⭐
دکتر کلی مک گونیگال، روانشناس سلامت، پس از سالها تماشای درگیری دانشجوهایش با انتخابهای زندگی و کار و تحصیل، متوجه شد بیشتر آنچه مردم درباره قدرت اراده به آن اعتقاد دارند در واقع جلوی موفقیت را میگیرد.
مک گونیگال با هدف به اشتراکگذاری آنچه جامعه علمی در مورد خویشتنداری میدانست، دوره ای به نام «علم قدرت اراده» برای تحصیلات تکمیلی دانشگاه استنفورد پایهگذاری کرد.
کتاب مک گونیگال، با بهرهگیری از تازهترین تحقیقات و تلفیق پیشرفتهترین اطلاعات حاصل از روانشناسی، اقتصاد، علوم اعصاب و پزشکی، دقیقاً توضیح میدهد که قدرت اراده چیست، چطور عمل میکند و چرا اهمیت دارد.
این کتاب در سال 1399 در انتشارات اشراقی به فارسی ترجمه شده است.













چگونه جهانی خیالی خلق کنیم؟
چه بلایی سر فرزندان آلبرت انیشتین آمد؟
چرا آگوستوس تا این اندازه مشتاق بود اشعار ویرژیل را نجات دهد؟
در سال 19 پیش از میلاد، شاعر رومی ویرژیل داشت همراه با امپراتور آگوستوس از یونان به سمت روم سفر میکرد.
در مسیری که پیش رویشان بود، ویرژیل توقف می کند تا به دیدار مِگارا شهری در یونان برود.
وقتی به مدتی طولانی زیر نور خورشید ماند، دچار آفتابسوختگی شدید شد و در جادۀ بازگشت به ایتالیا جان باخت.
ویرژیل در تخت بیماری خود به دستنوشته ای می اندیشید که بیش از ده سال برروی آن زحمت کشیده بود، شعری حماسی که خودش «اِنهاید» می نامید.
او در حالی که از ویراست نهایی متن خشنود نبود، از دوستانش درخواست کرد که آن را بسوزانند، اما کسی قبول نکرد و به محض اینکه ویرژیل درگذشت، آگوستوس دستور داد که کتاب چاپ شود.
چرا آگوستوس تا این اندازه مشتاق بود اشعار ویرژیل را نجات دهد؟
اهالی روم باستان بطور سنتی تمایل داشتند متنون ادبی جدی بنویسند و ویرژیل دلش می خواست شعر بسراید تا در برابر «ایلیاد» و «اودیسه» در یونان عرض اندام کند.
اِنهاید دربرگیرندۀ 9896 خط شعر است که در دوازده جلد کتاب گنجانده شده؛ شش جلد ابتدایی در واقع ساختار «اودیسه» را بازتاب می کنند و شش جلد انتهایی نمایانگر «ایلیاد» هستند.
همچون داستان های حماسی یونانی، در اینجا نیز انهاید در قالب شعرهای شش وزنی با یک واج باتکیه پیش از دو واج بیتکیه نوشته شده است.
در این نوع وزن، هر سطر از شعر دارای شش گروه هجایی است که واج های بلند، کوتاه، کوتاه دارد به همراه وتدی با دو هجای بلند.
بطوری که سطر آغازین و مشهور شعر این گونه ترجمه می گردد:
آرما ویرومکوئه کانو
که به فارسی می شود “من از بازوان و مردان میسرایم”
بازوان در اینجا استعاره از جنگ و نیروهای نظامی است که به شکلی دارد به حماسه «ایلیاد» نیز اشاره می کند.
واژه مردان نیز به اِنیس قهرمان داستان اشاره دارد.
برای درک حماسه «انهاید»، می بایست به کاوش در ماهیت ناپایدار سیاست های روم در نیمه دوم قرن اول پیش از میلاد بپردازیم.
در سال 49 پیش از میلاد، ژولیو سزار، عموی بزرگ آگوستوس، ماشۀ جنگهای داخلی را کشید که حدود 20 سال طول کشید و او در خلال این نبرد ارتش یونان را به سوی جمهوری روم گسیل میکرد.
او پس از روی کار آوردن حکومتی دیکتاتوری به قتل رسید.
تنها پس از پیروزی آگوستوس بر مارک آنتونی و کلئوپاترا در سال 31 پیش از میلاد بود که صلح و آرامش به سرزمین روم بازگشت و آگوستوس به امپراتور تبدیل شد.
ویرژیل قصد داشت بر موج عصر جدید سوار شود و بر فداکاری های سهمگینی تکیه کند که مردم روم به خرج داده بودند.
او می خواست حس تازه ای از ریشۀ ملی را به مردم روم ببخشد، یعنی تاریخ سرزمینی و ظرفیت های میهنی.
با پیوند زدن بنیانگذاریِ روم و قصه های اسطوره ای که مخاطبانش به خوبی می شناختند، ویرژیل توانست قهرمان داستان خودش اِنیس را به شخصیت آگوستوس وصل کند.
در این شعر حماسی، اِنیس به دنبال تشکیل وطنی نو برای مردمانش می گردد.
این مأموریت یا همان “پیتاس” به زبان رومی ها با همه جور مانعی روبرو می گردد.
انیس مخاطرۀ نابودی در خرابه های تِروی را به جان می خرد، به خاطر عشقش نسبت به دیدو ملکۀ زیبای شهر کارتاژ شکنجه روحی می شود، و در یکی از شفاف ترین متنهای کل ادبیات باستان مجبور می شود از جهان مردگان گذر کند.
از همه مهمتر اینکه او باید سپس بجنگد تا سرزمینی را برای هموطنانش در میدان روم مهیا کند.
ویرژیل در واقع انیس را نوعی الگو برای آگوستوس معرفی می کند. شاید به همین دلیل امپراتور آنقدر مشتاق بود که شعر را از نابودی نجات دهد.
اما ویرژیل به همین جا ختم نمی شود.
در برخی قسمت های متن، انیس حتی دورنماهایی از آینده روم و خود آگوستوس را ترسیم می کند.
ویرژیل از آگوستوس مردی پیروزمند می سازد که با اقتدار و قدرت وارد روم می شود و امپراتوری روم را گسترش می دهد.
شاید نکتۀ بااهمیت تر این باید که آگوستوس در این اشعار در مقام سومین رهبر رومی در 700 سال گذشته ظاهر می شود که دروازه های معبد یانوس را می بندد، بیانگر آمدن آرامشی ماندگار.
اما چند لحظه صبر کنید،
ویرژیل فقط سه چکیده از داستان را برای آگوستوس خوانده بود و تنها همین مقدار از متن در ذهن آگوستوس مانده بود.
برخی قسمت های دیگر اشعار شاید انتقادی و حتی علیه دستاوردهای امپراتور بودند.
انیس که همچنان سرمشقی برای آگوستوس بود در اجرای مأموریت خود به تقلا می افتد و اغلب قهرمانی دودل و بلاتکلیف به نظر می رسد.
او همیشه رفتاری را بروز نمی دهد که از یک رهبر رومی انتظار می رود.
در برقراری تراز میان بخشندگی و دادگستری به مشکل برمی خورد.
در انتهای داستان، رهبر با خودش می اندیشد که آینده روم چگونه خواهد شد و چه سرنوشتی برای دولت نوپای آگوستوس رقم خواهد خورد.
شاید در آرزوی انتشار این داستان، آگوستوس فریب اشتیاق خودخواهانه اش برای ارتقای مقام و منزلت را خورده بود.
در نتیجه، داستان ویرژیل از آتش رهایی یافت تا پرسش هایی را درباره ماهیت قدرت و اقتدار از آن دوران تاکنون مطرح کند.