مصاحبه با جوانا فابر نویسنده کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن قسمت اول

کتاب کوچولوها

مصاحبه نشریۀ واشینگتن پست با جوانا فابر نویسنده کتاب به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن قسمت اول

مدتی پیش در مطلب دیگری به معرفی این کتاب پرداختیم:

https://www.instagram.com/p/CGFZKKwp1nm/?igshid=1menfdtaybukb

قسمت اول:

خانم فابر در بخشی از گفتگو با خبرنگار خنده‌کنان می‌گوید: «حرفهای درشت ما مثل کفشهای گنده‌ای هستند که برای کوچولوها زیادی گشاد میشن!»
جوانا فابر یک کارشناس نام‌آوازه در حوزۀ روانشناسی خانواده و فرزندپروری است که برای نخستین بار مفاهیم «گفتگو با کودکان» را بطور علمی وارد کتابها و کارگاههای آموزشی کرد.

کتاب قبلی خانم فابر که برروی نوجوانان تأکید داشت در زبان اصلی تا انتهای سال 2017 بیش از 3 میلیون نسخه فروش رفت.

با این حال، او تصمیم گرفت به همراه دوست و همکارش جولی کینگ یک نسخه جدید بنویسد که بطور ویژه خردسالان را پوشش دهد.

در این گفتگو، خانم فابر برای ما تعریف کرد: «ما از خیلی‌ها شنیدیم که پس از خواندن این کتاب می‌گویند: “از این رویکرد تازه خوشم میاد، ولی وقتی بچه دوساله‌ام خودش کفشش رو نمیپوشه یا بندهاش رو نمی‌بنده باید چی کار کنم؟”»  رساندن نظریه به عمل بسیار دشوار است، به‌خصوص وقتی وسط مسیر باشیم.

نتیجه چه شد؟ کتاب جدید این دو نویسنده با عنوان «به کوچولوها گفتن، از کوچولوها شنیدن: راهنمایی نجات‌بخش برای مدارا کردن با کودکان دو تا هفت ساله» که ما به‌تازگی در راوشید به فارسی ترجمه کردیم.

نشریۀ واشنگتن پست درباره این موضوع با خانم فابر مصاحبه کرد که چرا گوش بچه‌ها به پدر و مادر بدهکار نیست و چرا پدر و مادر گاهی در موقعیت‌های حساس از زبان خشک و دستور دادن برای ارتباط با فرزندان‌شان استفاده می‌کنند، در حالی که درک درستی از قدرت بازی در دنیای کودک غافل می‌مانند.

خبرنگار: کتابی که تازه نوشتید چقدر با آن قبلی شباهت دارد یا فرق می‌کند؟

جوانا فابر: اصول بنیادین ثابت مانده، همان حس کلی در کتاب وجود دارد. نیروی محرک در کودک‌پروری هوشمندانه اینست که شیوه‌هایی برای برقراری ارتباط همراه با محترم شمردن نیازهای بزرگسالان و نیازهای خردسالان پیدا کنیم.

تفاوت این کتاب با قبلی اینست که ما همان راهکارهای پایه را برداشتیم و فصل به فصل برای رویارویی با چالش‌های رایج در مورد کودکان زیر هفت سال گنجاندیم.

مثلاً اگر پدر و مادری آخر شب برای بردن کودک به رختخواب مشکل دارند، یکراست می توانند به فصل مرتبط به همین مسئله بروند. همچنین فصلی اختصاصی درباره بچه‌هایی داریم که نیازهای استثنایی و خاص دارند.

اغلب مواقع، این گونه والدین کسی را ندارند که مشاورۀ تخصصی بگیرند یا حداقل موقعیت‌شان را بیان کنند. بنابراین ما در این کتاب گلچینی از حکایت‌هایی را گردآوری کردیم که از زبان والدین بازگو شدند و سپس از مهارتهای پیشنهادی ما بر اساس سن و برهۀ خاص رشد کودک خودشان بهره بردند.

خبرنگار: چطور می توانیم درگیری با بچه‌ها را حل و فصل کنیم؟

فابر: شیوه‌هایی وجود دارد که حس همکاری و همدلی بچه با والدین را ایجاد می‌کند. نکته همین جاست. همه چیز به حس درونی بچه نسبت به موقعیت ختم می‌شود. اگر حس درونی شما هم خوب نباشد، قادر نخواهید بود اقدام درستی بکنید.

ما والدین می‌توانیم از فنون حل مسئله برای گفت و شنود با کودکان بهره ببریم. کوچولوهای ما گاهی قشقرق به پا می کنند، اما می توان خیلی راحت برگشت و دوباره ارتباط صمیمی برقرار کرد.

ما قرارست راه و رسم زندگی را بیاموزیم، وقتی با بچه درگیر می‌شویم باید چه کار کنیم؟ وقتی کسی کاری می کند که باب دل شما نیست، آیا دنبال راهی می گردید تا اذتیش کنید – کتکش بزنید؟ یا به سراغ راهی می روید که کمتر آزار ببینند، مثلاً در اتاق زندانی‌شان می کنید و مدتی خوراکی نمی‌دهید؟ یا سعی می‌کنید به بچه حرف بزنید و به خواسته‌های هم گوش بدهید و راه‌حلی برای مسئله پیدا کنید؟ این خیلی عاقلانه‌تر از رئیس‌بازی و دستور دادن به بچه برای آموزش انضباط است.

خبرنگار: خیلی از والدین احساس می‌کنند که بچه‌هایشان اصلاً حرف گوش نمی‌دهند.

فابر: ما آدم‌بزرگ‌ها به چیزهایی به شدت علاقمندیم که بچه‌ها هیچ رغبتی بهش ندارند. ما نسبت به وقتشناسی وسواس داریم، باید به موقع از خانه بیرون برویم تا دیر سر کار نرسیم. بچه‌ها دلیلی ندارد به وقت‌شناسی اهمیتی بدهند. ما بزرگسال‌ها نسبت به پاکیزگی وسواس داریم. از بچه‌ای که موهای ژولیده و بدن بدبو دارد می‌خواهیم که به حمام برود، خُب بچه‌ها جدی نمی‌گیرند، با موهای ژولیده و بدن بدبو راحتند.

ما از بچه‌ها می خواهیم که اسباب‌بازی ها را از وسط اتاق جمع کنند، ولی خُب بچه‌ها عاشق زندگی در بهم‌ریختگی هستند. بنابراین، تفاوت عمده‌ای در نیازها و انتظارهای والدین و فرزندان وجود دارد.

مطالب مرتبط: