بومی سازی یا ترجمه – پنج تصور عمومی اشتباه درباره بومی سازی محتوا

بومی سازی یا ترجمه – پنج تصور عمومی اشتباه درباره بومی سازی محتوا
بومی سازی یا ترجمه، مسئله اینست

آیا بومی سازی و ترجمه دو واژه مترادف هستند؟ در اینجا می خواهیم به پنج تصور عمومی اشتباه درباره بومی سازی محتوا بپردازیم.

بسیاری از ما تصور درستی از واژه‌های « بومی ‌سازی » و « محلی‌سازی » نداریم؛ در حالت عادی اینها را مترادف با «ترجمه» به زبان‌های مختلف به کار می‌بریم. در حقیقت، بومی ‌سازی به سازگار کردن کل محتوا برای محصول/خدمت برای مخاطبان یا بازاری محلی اشاره می‌کند؛ پس ترجمه تنها یکی از چندین مرحله‌ در فرایند بومی ‌سازی به شمار می‌رود.

برای نمونه، عناصر گرافیکی با توجه به فرهنگ‌ مقصد بازساری می‌شوند، محتوا در هر قالبی که باشد طوری بازچینی و ویرایش می‌گردد که با سلیقه و عادت‌های مصرف در بازار هدف همخوانی پیدا کند.

واحد‌های پولی، واحدهای اندازه‌گیری، تاریخ‌های تقویمی، نشانی مکان‌ها و شکل تلفن‌ها نیز بومی ‌سازی می‌شوند. حتی در برخی مواقع، مقررات محلی و الزامات قانونی هم در محتوا برای بومی پیاده‌سازی می‌شود.

نمونه بومی سازی

برای اینکه به درک بهتری در مورد بومی ‌سازی محتوای تجاری برسید، نگاهی به کتابچه راهنمای یکی از وسایل باطری‌خور در خانه یا محل کار بیاندازید. اگر کابل شارژر در بازار مبدأ سه‌شاخه باشد، مطلبی درباره قطعۀ دوشاخه متناسب برای بازار ایران در قسمت فارسی افزوده می‌شود، در حالی که ترجمه مستقیم از زبان مبدأ نیست.

بطور خلاصه، بومی ‌سازی عبارتست از دادن ظاهری طبیعی به محتوا برای محصول یا خدمتی که بطور ویژه برای بازار هدف ساخته شده باشد، حالا زبان، فرهنگ و مکان جغرافیایی هر چه می‌خواهد باشد. در اینجا به پنج تصور افسانه‌ای درباره بومی ‌سازی می‌پردازیم که مورد توافق بسیاری از دست‌اندرکاران این حوزه بوده است:

افسانه شماره 1: بومی ‌سازی همان ترجمه است.

مدیر بازاریابی یا امور مالی شرکت‌ها شاید به اندازه کافی درک نکنند که کارشناسان بومی ‌سازی چقدر زحمت می‌کشند تا محتوا را برای ارائه به فرهنگی متفاوت آماده کنند؛ خیال می‌کنند چنین کاری به سادگی ترجمه یک متن عادی است؛ پس برای کاهش هزینه‌ها حاضرند وظیفه بومی‌سازی را به نزدیک‌ترین کارمندی که می‌شناسند واگذار کنند.

پروژه بومی ‌سازی در مورد محتوای طراحی وبسایت‌ و نرم‌افزار به‌مراتب پیچیده‌تر می‌شود. امروزه با همگرایی پیوسته میان فناوری‌های اینترنت، محیط‌های کاربری و زبان‌های برنامه‌نویسی، از مترجم‌های حرفه‌ای انتظار می‌رود با روند پیشرفت همه این فناوری‌ها آشنا باشند و فنون مورد نیاز برای بومی ‌سازی را فراگرفته باشند.

این رشته از ارتباطات زبانی هم هنر است هم علم؛ هرگز کوشش‌های یک کارشناس بومی‌سازی را دست‌کم نگیرید و دنبال میانبر مجانی نگردید، اگرنه با یک خطای ناخواسته در انتقال مفهومی فرهنگی/اجتماعی با شکست محصول یا خدمتی نوین در بازار هدف حیرت‌زده خواهید شد.

افسانه شماره 2: هر کسی که زبان دوم بلد باشد از پس بومی ‌سازی برمی‌آید.

یک سوال دارم، آیا کسی که صرفاً انگلیسی صحبت می‌کند برای برگردان مقاله‌های فارسی برمی‌گزینید؟ یا کسی که به یک زبان کامپیوتر آشناست برای بومی ‌سازی نرم‌افزار؟ مترجم‌های متخصص در حوزه بومی ‌سازی سالها در دانشگاه با فنون لازم آشنایی پیدا کرده‌اند و گاهی تجربه عملی طولانی داشته‌اند؛ از راه ترجمه امرار معاش می‌کنند، با زیروبم فرهنگ مبدأ و مقصد زندگی کرده‌اند.

هر جا فردی با تخصص تک‌بعدی به پروژه بومی ‌سازی گمارده شده، محصول نهایی به کیفیتی پایین، تحویل دیرهنگام و استقبال کمرنگ مخاطبان منجر شده است.

افسانه شماره 3: هر چه سر قیمت چانه بزنیم هزینه کمتر خواهد شد.

واحد اندازه‌گیری و محاسبه دستمزد در خدماتی مانند ترجمه و بومی ‌سازی، واژه است. مثلاً حجم کل سفارش را برآورد می‌کنند و سپس پیشنهاد می‌دهند واژه‌ای فلان تومان.

اگر کیفیت در درازمدت برایتان اهمیتی نداشته باشد، مترجم‌های آماتور قبول می‌کنند پروژه‌های ارزان انجام دهند. با این حال، مدیرانی که افق بلندتری دارند، به هزینه‌های به‌روزرسانی و همگام‌سازی منابع خود می‌اندیشند، پس گروهی از کارشناسان بومی ‌سازی را استخدام می‌کنند تا با دوباره‌کاری روبرو نشوند.

برای مثال، حرفه‌ای‌ها قیمت بالاتری پیشنهاد می‌دهند اما در عوض از پایگاه‌های داده مانند حافظه ترجمه و واژه‌نامه چندزبانه اختصاصی بهره می‌برند و در انتهای پروژه در اختیارتان می‌گذارند تا نیازی به هزینه‌کرد روی محتوای تکراری در نسخه‌های بعدی محصول خود نباشید. یادتان باشد، به‌روزرسانی از صفر بسیار وقتگیر و پرخرج می‌شود.

افسانه شماره 4: برای نهایی‌سازی پروژه بومی ‌سازی هیچ نیازی به بازبینی زبانی نیست.

از دیدگاه کسی که از دنیای نگارش سردرنمی‌آورد، هر متن ترجمه‌شده‌ای آماده انتشار است و فرقی نمی‌کند در چه وضعیتی باشد یا چه ایرادهای احتمالی داشته باشد. همانطور که کدهای نرم‌افزار را به یک کارشناس دیگر می‌دهند تا بازبینی کند، محتوای بومی ‌سازی نهایی نیز باید توسط مترجمی دیگر بطور کامل و بادقت بررسی گردد.

در این فرایند حتی بازخوانی هم انجام می‌شود؛ یعنی برابری محتوای مبدأ و مقصد از لحاظ مفهومی در کنارهم مقایسه و راستی‌آزمایی می‌شود. بسیاری از تأمین‌کنندگان خدمات بومی ‌سازی برای کاهش هزینه‌های سربار نیروی‌ انسانی سعی می‌کنند مرحله بازبینی زبانی را دور بزنند.

افسانه شماره 5:  کسی که بهترین نمونه ترجمه را نمایش می‌دهد پس بهترین کیفیت بومی ‌سازی را ارائه خواهد داد.

درخواست نمونه‌کار از تأمین‌کننده خدمات ترجمه اغلب بطور اشتباه برای مشاهده و سنجش سطح کیفی انجام می‌شود. اگرچه این اقدام در ظاهر منطقی به نظر می‌رسد، در واقعیت اصلاً بهینه و قابل‌اتکا نیست. نخست اینکه تعداد وظایفی که فرد در طول بومی سازی انجام می‌دهد بسیار متنوع‌تر از ترجمه متن عادی است.

دوم اینکه نمونه‌‌کارها اغلب بدست ماهرترین مترجمان یک تأمین‌کننده انجام می‌شود و بیانگر کیفیت در سفارش‌های بومی سازی نیست. بنابراین هر گاه می‌خواهید درخواست نمونه‌کار بدهید، یادتان باشد: 1) مجری پروژه باید بداند چطور منابع شما را مدیریت، تقسیم‌بندی، آماده‌سازی، ادغام و نهایی‌سازی کند، 2) مترجمی که نمونه را انجام داده باید سرپرست گروه بومی سازی باشد.

نسخه‌برداری از این مطلب همراه با ذکر منبع مانعی ندارد.

مطالب مرتبط:

خدای چیزهای کوچک - رمان
یک رویای شبانه در نیمۀ تابستان
نیم‌نگاهی به زندگی و آثار ادگار آلن پونیم‌نگاهی به زندگی و آثار ادگار آلن پو
عشق و استقلال چه همزیستی دارند؟ - نیم‌نگاهی به رمان "آنها چشم سوی خدا داشتند"