ده کتاب علمی-تخیلی که آینده را پیشگویی کردند، با آگاهی فرازمینی یا تصادفی – ۴۵۱ درجه فارنهایت
۴۵۱ درجهٔ فارنهایت
8) رمان 451 درجه فارنهایت ری بردبری :
⭐⭐⭐
▶ او بدون اینکه چراغ را روشن کند با خودش تصور کرد که اتاقش بدون نور چطور خواهد شد. زنش برروی تخت بدنش را کش و قوس داد، بدون پتو و سرد، مانند عکس جسدی که برروی سنگ قبر حک شده باشد، چشمانش با رشتههای فولادی نامریی به سقف خیره مانده بود، بدون هیچ حرکتی.
داخل گوشهایش هم صدفهای دریایی با امواج رادیویی محکم بسته شده بود. اقیانوسی الکترونیکی از صداها، موسیقی ، حرفهای آدمها و آهنگ به بیرون موج میزدند و برروی ساحلِ بیخواب ذهنش میکوبیدند. اتاق خواب بیتردید خالی بود.
امواج صوتی هر شب روشن میشد و او را سوار بر خود میبرد، در فضا شناور میکرد و تا صبح با چشمانی تا ته گشوده بیدار نگه میداشت. در طول دو سال گذشته، هیچ شبی نبود که میلدرد درون آن دریا شنا نکرده باشد و برای سومین بار شادمانه به اعماق آن سفر نکرده باشد. ◀
⭐⭐⭐
کتاب سوزان
کتاب ۴۵۱ درجه فارنهایت را اگر برای ایرانیها بومیسازی کنیم چقدر میشود؟
حدود 230 درجه سانتیگراد. این دمایی است که کاغذ در آن شروع به سوختن میکند.
بیشتر آثار بردبری به بحث سانسور حکومتی و کتابسوزان میپردازد. در این یکی که در سال 1953 نوشته شده، داستان در جهانی اتفاق میافتد که خواندن یا داشتن کتاب جنایتی نابخشودنی محسوب میشود.
یکی از اشیایی که حواس مردم را از ستمپیشگی حکومت پرت میکند، همین ماسماسکهایی است که میلدرد زن قهرمان قصه مونتاگ در یکی از صحنهها توی رختخواب به گوشهایش زده بود.
واقعاً حیفم آمد یکی از بریدههای قشنگ کتاب را در اینجا نیاورم:
▶ برای نابودی فرهنگ نیازی نیست کتابها را بسوزانیم، تنها کافیست جلوی مردم را برای خواندشان بگیریم. ◀