چگونه میتوان یک پایاننامه را به کتاب تبدیل کرد؟
باید اعتراف کرد موضوع اغلب مقالههای علمی آنقدر عمومی نیست که بتوان با تیراژ بالا منتشر کرد، اما همین ایدههای جدید در مهندسی عمران، پزشکی، علوم رایانه، روانشناسی و غیره میتواند مخاطبان ویژهای در صنایع و محافل مرتبط پیدا کند؛ هر چه باشد کتاب یک رسانه متفاوت است.
تا جایی که چکیدهها آشکار میکند، بسیاری از دانشگاهیان تصور میکنند مقالههایی که مینویسند یا از تکههای ترجمه کنارهم گردآوری میکنند برای دیگران در شاخههای متفاوتِ تحصیل و زندگی مناسب نخواهد بود. شاید مانع اصلی این باشد که خودشان هم به موضوع مقالههایشان آنقدر اشتیاق نداشتهاند که به غنایش ایمان بیاورند، بلکه تا همان جا هم زوری انجام دادند، یا حتی برایش به جارزنهای میدان انقلاب پول دادند!
شاید سالها بعد که میخواهند برای ادامه تحصیل در فلان دانشگاه خارجی ثبتنام کنند، کمبود چنین آثاری را در روزمهشان احساس کنند.
برگههای خاکخورده
در هر حال، برخی دانشجویان مقطع کارشناسیارشد و دکتری هنگام فارغالتحصیلی به نگارش مقالههای طولانی میپردازند و مدتها بعد که برگههایش را ته کشو پیدا میکنند، این سوال به ذهنشان خطور میکند: «آیا مقاله دانشگاهی من امکان دارد به یک کتاب کامل تبدیل شود؟». خُب، پاسخ سرراستی نمیتوان داد، بستگی به موضوع، ساختار و محتوای مقاله دارد. هر از گاهی جریانهای داغی در جامعه و رسانهها به پا میشود که جرقههایش از دانشگاه برمیخیزد. بگذریم از اینکه جورج اورول ترجیح داد از اول رمان «قلعه حیوانات» بنویسد نه مقاله دانشگاهی.
مرزبندی
بطور معمول، تفاوت عمدهای میان مقاله علمی و کتاب عادی دیده میشود؛ اولی از شیوههای پژوهشی بهره میبرد تا از ادعا یا پیشنهادی خاص دفاع کند، کتاب از سویی دیگر اطلاعات خاصی ارائه میدهد تا به درد مخاطبان بخورد. اگر قرارست مقالۀ درازتان را به شکل کتاب منتشر کنید، اول اقدامهای زیر را انجام دهید:
- افعال مجهول را حذف و با ضمایر شخصی مانند «من، شما و ما» جایگزین کنید.
- نقش خودتان را پررنگتر از موضوع مقاله کنید؛ یعنی پروژه پژوهشی را شالوده کتاب قرار دهید طوری که فقط مطالب تخصصی و خشک ننوشته باشید. در واقع دیدگاه و نظرهای شخصیتان را نیز اضافه کنید و نقش یک راوی با نگاهی عینی را ایفا کنید.
- لحن رسمی دانشگاه را اینجا کنار بگذارید؛ با مخاطبان صمیمیتر صحبت کنید مگر آنکه قرارست کتابتان دوباره بطور اختصاصی بدست اهالی دانشگاه برسد و عامهپسند نباشد.
- جدولها و شکلها را زندهتر کنید؛ یک طراح گرافیک میتواند اطلاعات گنگ را برای مخاطبان عادی گیراتر و جذابتر نمایش دهد.
- برای نزدیکتر کردن مقاله به دنیای واقعی، داستانهای درکپذیر را جایگزین آن نقلقولهای پیچیده از نشریهها و مطالعات میدانی کنید.
- یک قسمت «پیشگفتار نویسنده» در ابتدای کتابِ تازهتان درج کنید و در آن توضیح دهید چرا مطالبش به درد مخاطبان میخورد، چه مسائلی را حل میکند و چه ارزش افزودهای دارد. اینجا دیگر محل دفاع از اندیشهتان نیست، پس مطالب را طوری ارائه دهید که انگار قرار نیست از استاد نمره بگیرید یا یک نیمسال عقب بیافتید. فراموش نکنید علاقهمندان زمانی کتابتان را از توی قفسه برمیدارند که حدس بزنند به نیاز یا دغدغه مهمی پرداخته است.
- بیش از حد به شکل اصلی مقالهتان در فلان مجله مشهور وفادار نمانید؛ از ابتدا به ساکن شروع کنید ولی در عین حال مقاله را پیشزمینهای پژوهشی قرار دهید و مطالبش را در برخی بخشهای کتاب بیاورید.
- قبل از هر کاری، ساختار درختی کتابتان را رسم کنید؛ یعنی همان فهرست مطالب از کل به جز. برای هر فصل یک عنوان و زیرعنوان جالب انتخاب کنید.
پیشنهاد راوشید این است که حتماً با یک ناشر باتجربه در این زمینه مشورت کنید. این گونه ناشران به ویراستاران تکوینی ماهر دسترسی دارند، بازار مخاطبان در رشته تحصیلیتان را میشناسند و با چندوچون چاپ و قیمتگذاری آشنا هستند.
مشاوره
پیش از سپردن پیشنویس کتابتان یادتان باشد که یک جفت چشم اضافی میتواند ایرادهای احتمالی را برطرف کند، پس از همکلاسیها و دوستان قدیمی کمک بگیرید. قرارست از حوزه دانشگاه یک گام فراتر بروید و کتابی نو به بازاری گستردهتر معرفی کنید. این روزها با وجود امکان نشر از راه «ناشرمولفی» و فروش دیجیتال، تبدیل مقاله به کتاب دیگر دشواری گذشته را ندارد، اما در نهایت به راهنمایی افراد خبره نیاز خواهید داشت.
شاید آن چند برگۀ نیمهمچاله و منگنهشده قادر نباشد بهتنهایی آتش جنگی در خاورمیانه را بخواباند یا سرطانی را درمان کند، اما به این فکر کنید که روزی بر حسب اتفاق به درد کسی در جایی در زمان خاصی بخورد. کسی که حوصله خواندن یا دسترسی به آن تپه از مجلههای علمی را ندارد. اگر امتحان نکنید، هرگز مطمئن نخواهید شد.
همینجا درباره تجربههایتان به ما بگویید؛ آیا آن همه زحمت کشیدید که یک «شغل پشتمیزی» گیر بیاورید؟ هیچ اجباری نیست، ولی آیا حاضرید مقالههایتان در گوشهای از میز تحریر خاک بخورند، یا همیشه انگیزهای داشتهاید تا کتابشان کنید؟
نسخهبرداری از این مطلب همراه با ذکر منبع مانعی ندارد.