چرا کتاب های فرزندپروری میخوانم؟
در مقام والدین در محیط خانه و خانواده چه مسئولیتی نسبت به بچه ها داریم؟ در این مطلب با سه دلیل می گویم چرا کتاب های فرزندپروری میخوانم.
از کدام دسته والدین هستید، کسانی که تکتک کتاب های روانشناسی خانواده و فرزندپروری را از اول تا آخر قورت میدهند؟ یا کسانی که با کتاب مثل آب و آتش میمانند و ترجیح میدهند سبک شخصی خودشان را در خانه اجرا کنند؟
من هر دو دیدگاه را درک میکنم.
وقتی دختر کوچکم نیمهشب بیخوابی به سرش میزند، صدای تسلیبخش از آن طرف خط تلفن مثل همسر، مادر یا خواهر دقیقاً همان چیزی است که من نیاز دارم. جملههایی مانند «ولش کن خودش آروم میشه.»«عیبی نداره، درست میشه.»
بعضی از کتاب های زرد روانشناسی خانواده و فرزندپروری همین کارکرد را دارند. ندای نجاتبخشی که آدم را از توفان بچه داری بیرون میکشد. حرفهایی به والدین میزنند که دوستداشتنی باشند و مشکل را بطور موقتی حل کنند.
وجدان ناراحت
گاهی اوقات هم کتاب های فرزندپروری به بار احساس گناه و عدمکفایت والدین اضافه میکنند. با خواندش فکر میکنند: «ای بابا، من که نمیتونم مثل اونا باشم» یا شاید «آخه چطور ممکنه والدینی دوازده بچه قد و نیمقد داشته باشند، همه رو شیر بدن، خشک کنند. از روی اجاق بردارند، آوویزون کنند، پهن کنند، مدرسه ببرند، از بالای دیوار پایین بکشند و در نهایت وقت کافی داشته باشند که کتاب هم بنویسند؟!»
احساس سرافندگی زمانی به اوج میرسد که آدم شک میکند شاید این مولفهای خیرخواه داخل خانه ما والدین ناکام دوربین مخفی جاسازی کردند. و از الگوهای ضدفرزندپروری ما برای محتوای کتاب استفاده میکنند.
اصلاً چرا باید کتابهایی در زمینه روانشناسی خانواده و فرزندپروری بخوانیم؟
من شخصاً سه دلیل دارم:
1) برخورد با گزینههای فرزندپروری موجود با آغوشی باز
راستش من این جور کتاب ها را نمیخوانم که فلان «پاسخ» یا فلان «قاعده» یا فلان «ترفند» را پیدا کنم. امکان ندارد مولفی تمام راهکارهای درست را در چنته داشته باشید. البته هیچ راهکاری هم به درد همه والدین بدون استثناء نمیخورد.
با این حال، پیشنهادهای بسیار سودمندی در این کتاب ها وجود دارد و خداوند به آدم خرد داده تا اطلاعاتش را با دیگران سهیم شود.
2) خوب اندیشیدن درباره شیوههای فرزندپروری خودم در خانه
من همسر و فرزندانم را بهتر از هر کس دیگری روی کره زمین میشناسم، اما گاهی اصول مورد نظر من با فرهنگی که از بیرون تأثیر میگذارد به تعارض منتهی میشود. پس یکی دو تا راهکار روشنگرانه بیتردید میتواند مفید باشد.
3) بهروز ماندن در مورد تحولات
منظورم تحولات جاری در حوزۀ سبک و روش فرزندپروری یا حتی همسرداری نیست، بلکه تحولات در بچه ها! در ظرف چند سال، والدین از مسائل خواب و تغذیه کودک رها میشوند، در مرحلۀ دستشویی بردن و آموزش انضباط گام میگذارند. سپس نوبت به مدرسه بردن و یاد دادن روابط خواهر و برادری میرسد، همینطور امور مالی و پسانداز، کتابخوانی و تصمیمگیری برای آینده.
من هر وقت یک کتاب فرزندپروری را پس از چند سال دوباره از توی قفسه برمیدارم و مطالعه میکنم. هر فصل را با یادگیری نکتههایی کاملاً متفاوت میبندم و اغلب متوجه میشوم که بیش از پیش سودمند هستند.
نسخهبرداری از این مطلب همراه با ذکر منبع مانعی ندارد
مطالب مرتبط:
- کتاب ها و نویسنده های کسل کننده; من اینطوری کتابخوانی میکنم
- هوش هیجانی بالا; کتاب پرورش کودکان و فرزندپروری از سرچشمۀ قلب والدین
- کودک و خواب; کتاب راهنمای شادترین کودک برای خواب خوش
- به قدر کافی خوب; آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود ؟ کتاب درباره مادران خودشیفته
- والدین آرام فرزندان خوشحال; کتاب در زمینه روانشناسی خانواده و فرزندپروری
- انضباط ذهن آگاهانه; کتاب والدین در زمینه روانشناسی خانواده و فرزندپروری