آیا ترجمه ماشینی روزی جایگزین ترجمه انسانی خواهد شد؟
ترجمه در سطح کلان ابزاری بنیادی برای برقراری ارتباط میان دولتها و شرکتهای بازرگانی با مردم و مشتریان است. برای انجام ترجمههای عادی یا به مترجمهای مستقل مراجعه میشود یا به بنگاههای ترجمه. با این حال، در سالهای اخیر رقیب تازهای در صنعت ترجمه ظهور کرده که در برخی حوزهها و در برخی زوجزبانها هر روز محبوبتر میشود.
ترجمه ماشینی در چند دهه گذشته بطور چشمگیری گسترش پیدا کرده و اکنون به برههای رسیده که اغلب دانشجویان از خدمات ترجمه ماشینی برای انجام تکالیف مربوط به خود در زبانهای خارجی بهره میگیرند. در این مطلب میخواهیم به پنج دلیل عمدهای بپردازیم که چرا ترجمۀ ماشینی به این زودیها قادر نخواهد بود جای مترجمهای انسانی را بگیرد.
مطلب مرتبط: ترجمه ماشینی عصبی چیست؟
ترجمه انسانی
در ظرف چند سال گذشته، هر چه برنامههای یادگیری درباره محتوای واژگانی پیشرفت میکند مترجمهای ماشینی هم دقیقتر میشوند. دلیلش همان دگرگونی خیرهکننده فناوریِ محاسبات رایانشی است که هر صنعتی را به فکر بهرهگیری از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای بهبود کارایی میاندازد. به نظر میرسد شرکتهایی مانند گوگل و مایکروسافت در مورد توسعه ترجمه خودکار بیاندازه جدی هستند.
این روزها ماشینها در کارخانهها و دفاتر مختلف دارند جایگزین آدمها میشوند و این روند به مرور زمان بیرحمانهتر هم خواهد شد. با این حال، کسی با اطمینان نمیگوید که ترجمه انسانی بطور کامل جایش را به مترجمهای ماشینی خواهد داد. پرسش زیربنایی این است که مترجمهای ماشینی چقدر کارا هستند و آیا میتوانند مترجمهای انسانی را بیکار کنند؟ کدام از لحاظ کیفیت بهتر است؟ پاسخ چندان سخت نیست. ماشین هرگز قادر نخواهد بود حتی از لحاظ سرعت یادگیری انسان را شکست دهد چه برسد به دقت و کارایی. بگذارید در ادامه به پنج دلیل آشکار اشاره کنیم که چرا مترجم ماشینی هیچ وقت موفق نمیشود جای مترجم انسانی را بگیرد.
1) ماشین نمیتواند فرهنگها را درک کند
هیچ راهی برای برنامهریزی ماشین وجود ندارد تا ریزهکاریهای فرهنگی را درک کند. فرهنگ در کشورهای مختلف دارای ترکیب واژگانی متفاوتی است و رابطه یکبهیک با فرهنگهای دیگر ندارد. ماشینها آنقدر پیچیده نیستند که اصطلاحهای عامیانۀ تازه و حتی در برخی مواقع اسامی خاص را تشخیص دهند. در مقابل، گویشوران بومی هر زبان که به بافت فرهنگی و معناهای چندگانه واژگان به اندازه کافی آشنا هستند و در بطن جامعه زندگی میکنند، بهراحتی معادلهای مناسب را برای هر ترکیب فرهنگی جدیدی در زبان مقصد پیدا میکنند.
در حوزه ترجمه شفاهی، برخی واژهها املای یکسانی دارند اما وقتی در لهجههای مختلف بطور متفاوتی تلفظ میشوند معنای ضمنی دیگری میگیرند. تنها یک مترجم انسانی میتواند این جزئیات را تشخیص دهد و از معادلیابی تحتاللفظی پرهیز کند. سرعت یادگیری ماشین آنقدر نیست که با آهنگ ابداع واژگان فرهنگی با معناهای بیسابقه برابری کند. مترجم انسانی آنقدر در فرهنگ و رسانههای مربوط به آن غرق میشود که در هر لحظه میتواند معناهای قدیمی را از معناهای امروز متمایز کند.
مطلب مرتبط: آیا ترجمه ماشینی روزی جایگزین ترجمه انسانی خواهد شد؟
2) ماشین نمیتواند واژه را به بافتار متن ربط دهد
در هر زبانی، واژگانی چندپهلو وجود دارد که ترجمهاش برای ماشین دشوار میشود، بهخصوص در متون ادبی و مطبوعاتی که باید ابتدا بافتار تعیین شود و بعد مفهوم واقعی واژهها شناسایی گردد. برخی عبارتها و جملهها حتی برای انسان هم در نگاه نخست ترجمهناپذیر به نظر میرسند چه برسد به ماشینها. برای نمونه، اگر ماشین بخواهد عنوان فیلم Fifty Shades of Gray را به فارسی ترجمه کند، بدون شک دچار دوگانگی میشود: 1) پنجاه تهرنگ خاکستری، 2) پنجاه تهرنگ گری (آخرین کلمه به نام قهرمان داستان اشاره میکند و جناس تام است).
البته در سالهای اخیر، ترجمه ماشینی به سبک آماری (SMT) پیشرفتهای حیرتانگیزی کرده است و ماشین برای مثال ارتباط خوبی میان معادلیابی واژگان تخصصی پزشکی و بافتار متن برقرار میکند. با این حال، اگر متنی رسمی سرشار از واژگان نوترکیب تخصصی را به ماشین بسپاریم، بیدقتیهایی در زبان مقصد دیده خواهد شد که درک مخاطب را به هم میریزد و گاهی جملهها معنای منطقی ندارند.
3) محلیسازی ماشین برای زبانهای مختلف دشوار است
عبارتهای تازه بسته به لهجه هر روز به هر زبانی معرفی میشوند. مترجم ماشینی قادر نیست همگام با انسان در جریان این تحولات قرار بگیرد. از آنجا که ماشین به اصول محلیسازی و زیروبم هر زبان آشنا نیست، مجبور میشود بطور منظم عبارتهای جدید را بر مبنای بسامد آنها در بافتارهای جدید بیاموزد تا بتواند معادلیابی درستی اجرا کند.
وقتی میگوییم «بیاموزد» به معنای پردازش دادههای جدید ذخیرهشده در حافظه سخت است، نه هوش انسانی. به عبارت دیگر، ماشین باید بطور مداوم با الگوریتمهای تازه برنامهنویسی شود و همین بسیار پرزحمت و زمانبر خواهد بود.
4) ماشین نمیتواند سبک و لحن را بازتولید کند
هر سند نوشتاری دارای سبک و لحنی متفاوت است؛ امکان دارد شعرگونه باشد، طنز یا تبلیغاتی. ماشین از تشخیص اینها عاجز میماند. تنها مترجم انسانی قادرست واژگانی متناسب با آن سبک و لحن بسازد، چون مسئله در اینجا دیگر یافتن نیست بلکه ساختن است.
بطور خاص، متنهای ادبی و مطبوعاتی همیشه برای ماشین چالشبرانگیز میشود. مترجم انسانی ماهر و حرفهای بطور طبیعی روح متن را درک میکند و ترجمه در زبان مقصد بوی ربات نمیدهد.
5) ترجمه بدون ویرایش انسانی کامل نمیشود
به یک جمله فارسی یا هر زبان که مادرزادی آموختهاید نگاه کنید. اگر الفبای تمام واژهها را کمی جابهجا گذاشته باشند باز هم تداخلی در فهم ایجاد نمیشود. حالا فرض کنید مترجم ماشینی با غلطی املایی یا دستوری در زبان مبدأ روبرو شود. ماشینها از هوش مصنوعی بهره میبرند که هر روز بیشتر از دیروز رشد میکند. با این حال، هوش ماشینی به گرد پای انسان هم نمیرسد.
بله، درست است که ماشینها حافظه قویتر و سرعت بالاتری در پردازش دارند، اما اینها همگی به تولید نسخهای ابتدایی از ترجمه هر متن کمک میکند. بعد از اینکه خروجی ماشین بیرون بیاید، بازخوان انسانی و ویراستاران حرفهای باید متن را بررسی و با توجه به هدفی که دارند بازنویسی کنند. مشکل اینجاست که گاهی فرایند ویراستاری انسانی روی نسخه ماشینی از خود ترجمه انسانی مستقیم بهمراتب پرزحمتتر و هزینهبرتر میشود!
نسخهبرداری از این مطلب همراه با ذکر منبع مانعی ندارد.