کتاب و امانت – امانت دادن سخت نیست: هفت توصیه من برای پس گرفتن کتاب

کتاب امانت مطالعه

امانت دادن کتاب برای مطالعه سخت نیست، اما در این مقاله کوتاه می‌خواهم هفت توصیه خودم را برای پس گرفتن کتاب بنویسم.

راهکارهای عملی

من برخلاف خیلی از کتاب باز ها مخالف این شعارم که «امانت دادن ممنوع». البته خودم هم خاطره های خوشی از این کار نداشتم تا اینکه به راهکارهای مفیدی رسیدم.

ما کتابدوست ها (یا به عبارتی، محتکران) به شدت نسبت به قفسه کتاب های توی اتاق مطالعه غیرتی هستیم و آنها را با وسواس و ملایمت خاصی لمس می کنیم.

امانت دادن برای ما مخاطره ای هولناک محسوب می شود. وقتی کتاب برمی گردد، با جلد خمیده، برگه های نیمه‌مچاله، گوشه های پریده و حتی آب‌گوشت‌خورده روبرو می شویم.

از همه وحشتناک‌تر اینکه کتاب هرگز به قفسه خودش بازنمی‌گردد.

امانت کتاب

تا هشت سال پیش که بی‌مهابا دست‌و‌دل‌باز و اندکی تعارفی بودم، عادت داشتم تک‌تک کتابهای محبوبم را به دوستانم قرض بدهم. خُب راستش وقتی با کتابی همزادپنداری کرده باشم، لحظه های شیرینی با آن سپری کرده باشم، دلم می خواهد این تجربه را با نزدیکان و عزیزان سهیم شوم.

اما چند سالی که گذشت، کم‌کم متوجه پدیده‌ای ماوراءطبیعه در کتابخانه شخصی‌ام شدم. با اینکه بی وقفه داشتم کتابهای تازه میخریدم، انبار احتکارم به نظر نمی رسید که در حال رشد باشد. برعکس، همین طوری داشت آب میرفت.

انگار داشتم کوزه ای را پر میکردم که کفش سوراخ گنده‌ای بود. کتابهای توی قفسه تندتر از آنکه من بتوانم با خریدن جبران کنم داشت ناپدید میشد.

پس اینطوری شد که با خودم عهد بستم هرگز به کسی امانت ندهم، حتی شما دوست عزیز!

ولی گفتنش آسان بود. من به شخص بخشنده‌ای معروف شده بودم که کتابهای خوب معرفی می کند. پس اطرافیان قرار نبود به این راحتی ها بی‎خیال شوند. انگشت پتروس فداکار برای سوراخ کوزه به اندازه کافی درشت نبود.

استثناهای امانت

بالاخره تصمیم گرفتم ابتدا دورتادور کتابهای خاصی را سیم‌خاردار بکشم و بقیه را به هفت شرط به دیگران امانت بدهم.

1) کتابهایی که امکان داشت بارها و بارها برای استفاده شخصی به آنها رجوع کنم. مانند لغتنامه، آموزشی و آشپزی.

2) کتابهایی که داخل متن و حاشیه ها علامتگذاری میکردم.

3) کتابهای عتیقه و به ارث رسیده (با قدمت بالای 50 سال).

حالا هفت توصیه برای سالم پس گرفتن کتابهای امانتی

1) مثل کتابدارها یک جدول مرتب درست کنید. روی کاغذ یا در محیط نرم افزار اکسل. ستون ها به ترتیب برای نام افراد، تاریخ های گرفتن و پس دادن.

2) یک تخته سفید کوچک کنار قفسه نصب کنید و با ماژیک های رنگی فهرست تأخیری ها را بنویسید (همان فهرست بدهای دوره شصتی). اینطوری هر وقت بچه ها میخواهند کتاب جدیدی بردارند حواسشان باشد که شما مبصر جدی هستید.

3) کتابها را همراه با سلفون ضخیم یا جلدهای مقوایی ثانویه تحویل بدهید و همانطوری پس بگیرید.

4) هر کتاب را با نشانگر صفحه امانت بدهید. اینطوری طرف متوجه می شود که اگر هنگام استراحت از مطالعه گوشه برگه ها را تا کند، چوب الف جلاد بالای سرش خواهد بود.

پیش به سوی توصیه‌های بی‌رحمانه

5) یک برچسب در صفحه انتهایی بگذارید که یادآوری کند این امانتی است و باید در فلان تاریخ بازگردانده شود. باور کنید خطر اساسی در همین صفحه انتهای کمین می کند. کتابخوان ما وقتی کارش تمام می شود تا ابد فراموش می کند چی مال کی بوده، اینجا کجاست.

6) یکی از کتابهای خوب و گران‌شان را گروگان بگیرید. پیشنهاد بدهید که کتاب معاوضه کنید. اینطوری هم کتاب جدیدی برای خواندن پیدا می کنید و هم وثیقه محکمی دارید.

7) دو تا عکس سه در چهار از امانتی در دستهای فرد بگیرید با پیراهن راه‌راه سیاه و سفید، یک عکس از جلو یکی هم از نیمرخ. این عکسها را کنار جدول امانتی ها به عنوان مدرک اثبات و باجی مطمئن در پرونده نگهداری کنید.

مطالب مرتبط: